سلام عزیزم
خوش اومدی.امیدوارم از مطالب خوشت بیاد.
منتظر نظرات و انتقادات سازندتون هستم.
ممنون که بم سر زدید.
خوشحال میشم بازم بیاید.
با تبادل لینک موافقم.هرکی موافق بود تو قسمت نظرات خبرم کنه.
من تو فرند لیستتم ولی نقشی ندارم اصلا
تو بی کامنت گذاشتی هر چی که خوندی از من
آپیدن و نآپیدنم دیگه فرقی برات نداره
این همه بیخیالیت داره حرصمو در میاره
تکلیف وبلاگمو بهم بگو که بدونم
باشم نباشم بآپم یا نآپم....
(شعر خز و خیل من!!)
(با عرض پوزش از محسن یگانه)
قبل از
اینـکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن
از خیابانها کوهها دشت هایی گذر کن که من عبور کردم
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشیهای من را تجربه کن
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم
بعد يادم باشد هرگاه ارزش زندگي از يادم رفت
در چشمان حيوان بي زباني
كه به سوي قربانگاه مي رود زل بزنم
تا به مفهوم بودن پي ببرم
يادم باشد مي توان با گوش سپردن به آواز شبانه ي دوره گردي
كه از سازش عشق مي بارد
به اسرار عشق پي برد و زنده شد
يادم باشد معجزه قاصدک ها را باور داشته باشم
يادم باشد گره تنهايي و دلتنگي
هر كس فقط به دست دل خودش باز مي شود
يادم باشد هيچگاه لرزيدن دلم را پنهان نكنم تا تنها نمانم
يادم باشد هيچگاه از راستي نترسم و نترسانم
يادم باشد كه زنده ام
روز دوستی مبارک ؟
ولنتاین برای کسانی که همدیگر را دوست دارن مبارک !! براشون شادی آرزو میکنم !
خوش بگذره به همتون ؟؟
واما من بازم تنهام .....بی خیال؟؟
خانم ! تو رو خدا یه شاخه گل بخرید زن در حالی که گل را از دستش میگرفت
نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد , چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده است دوست داشتی جای من بودی؟؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !
... تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم....
کــآش مـےشــُد جــآے مـَن بــآشے تـــآ بــدانے کـ ِ چــه حـسـے دارد وقتــے دِلمــ بــراے ِ کـسـے مـِثل ِ تـــو تــَنگـــ مےشــود ...
چند وقتیه همه مخصوصا داداشم ازم شاکیه که چرا دیگه سراغی نمیگیریو بی معرفتیو...
چندوقتیه خودمم از خودم گله دارم ولی...
کاش یکی بود میتونستم دلایلمو بدون ترس یا بدون ملاحظه از اینکه شاید غصه بخوره بهش بگم...
دستو دلم به نوشتن نمیره...
تا بعد...
ϰ-†нêmê§ |